متنی که در ادامه میخوانید نمونهای از یک متن سخنرانی برای انتخابات شهر و روستا (بهعنوان کاندیدای شورای شهر) است. هدف از اجرای این متن این است که بهعنوان نامزد شورای شهر و روستا، خود را به نحوی شایسته به مخاطبان معرفی کنیم و با بیان دیدگاههایمان در خصوص مسائلی مانند اهمیت انتخابات شهر و روستا و چالشهای مرتبط با آن، مردم را متقاعد کنیم که گزینه مناسبی برای اعتماد و رأی آنها هستیم.
با توجه به درونمایه انتقادی متن، نوع خوانش آن باید محکم و با صدای بلند باشد و صدالبته که در این بین، نباید از فراز و فرودهای آوایی و مکثهای هوشمندانه غافل شد. کلمات و جملات باید شمرده ادا شوند و با استفاده از زبان بدن، قدرت تأثیرگذاری آنها را افزایش داد.
بسمالله الرحمن الرحیم
خدایا جهان پادشاهی تو راست/ ز ما خدمت آید خدایی تو راست
پناه بلندی و پستی تویی / همه نیستند آنچه هستی تویی
همه آفریدست بالا و پست / تویی آفرینندۀ هر چه هست
تویی برترین دانش آموز پاک / ز دانش قلم رانده بر لوح خاک
خرد را تو روشن بصر کردهای / چراغ هدایت تو بر کردهای
نبود آفرینش تو بودی خدای / نباشد همی هم تو باشی به جای
خدای رحمان و رحیم را شاکرم که توفیق حضور در محضر گرامی یکایک شما همشهریان عزیز را نصیبم کرد تا بتوانم بهعنوان کاندیدای شورای شهر و روستای … دیدگاههایم را با شما سروران در میان بگذارم.
به نظر اینجانب یکی از مؤلفههای مهم و اساسی که رکن رکین آداب و رسوم شهرنشینی و شهروندی و مدنیت را تشکیل میدهد، همانا نظم و ترتیب، انضباط و بهروز شدن همه نهادها و ساختارهای یک جامعه پویا و زنده است. بدون ملاحظه این مهم، روابط و مناسبات اجتماعی، قطعاً دچار تَشَتُت، ازهمگسیختگی و نابسامانی خواهد گردید.
با توضیح این مقدمه کوتاه، من بهعنوان یک شهروند عادی که دارای مدرک دکترای عمران/ جامعهشناسی/ مدیریت/ … هستم، بدون هرگونه وابستگی جناحی، حزبی، خطی و سیاسی و از سر اشتیاق و علاقه، خاصه در ارتباط با رشته تحصیلیام، قصد ورود و رقابت در انتخابات شورای شهر خودم را دارم. صرفنظر از شعارهای کلیشهای، تکراری و نخنما شدهای که نامزدها قبل از پیروزی در انواع انتخابات، به آنها متوسل میشوند و وعده ساخت یکشبهی «بهشت برین» را میدهند، بنده مطلقاً چنین دیدگاه و نگاهی ندارم؛ چراکه از قدیم گفتهاند به عمل کار برآید به سخندانی نیست.
بنده به ضرس قاطع عقیده دارم که یک نامزد و کاندید شورای شهر باید از سر دلسوزی، بصیرت و درک عمیق نیازها و احتیاجات مردم شهرش، در این عرصه حساس و خطیر گام بگذارد. نیک میدانیم که شورای شهر، قدرت و توانِ اجرایی بالا و همینطور مسئولیتی بس سنگین و گرانبار در حوزه مدیریت شهری دارد و از طرف دیگر، مردم هر شهر در گزینش، انتخاب و رأی دادن به کاندیدای موردنظر و مطلوبشان، باید به دور از ملاحظهکاری و نیز عدم دخالت وابستگیهای نَسبی و سببی و صرفاً بر اساس اصل اهلیت داشتن و شایستهسالاری به این مهم مبادرت ورزند.
انتخاب، رسالتی مقدس است که باید نه بر اساس رابطه بلکه بر مبنای ضابطه و معیارهای متقن صورت بگیرد. باید دانست و باور داشت که لازمه گزینش یک کاندیدا، همانا پاک دستی، پاک اندیشی، پاکدامنی، حُسن خُلق و نداشتن سوءسابقه است. رأیدهندگان گرامی باید با حزم و دوراندیشی به این بینش عقلی و قلبی برسند که جناحبازی، سیاسیکاری، پارتیبازی و امثالهم ازجمله مواردی هستند که پای آفت فساد را به درون یک مجموعه، آن هم نهاد مهم و حساسی همچون شورای اسلامی شهر و روستا باز میکند.
همانطور که میدانید با رأی فرد فرد اعضای شورای شهر است که شهردار انتخاب میشود و عهدهدار مسئولیت و تعهدی بس سنگین خواهد شد که از سوی اعضای شورا به او تفویض گردیده. ناگفته نماند که به عقیده من، علاوه بر دلسوزی و شوق خدمت به مردم، مدرک اعضای شورای شهر باید در تناسب و ارتباط با مسئولیت آنها باشد. صرفِ داشتن مدرک یا صرف داشتن علاقه، دلسوزی و تعهد بهتنهایی کافی نیست. به دیگر سخن، خدمت سازنده دو بال دارد که یکی از آنها تخصص و دیگری تعهد است. این دو بال زرین باید همزمان و توأمان وجود داشته باشند چراکه لازم و ملزوم و مکمل یکدیگر هستند.
مسائل، موضوعات و مشکلات شهری، فراوان و متعدد هستند. معضل ترافیک و راهبندانهای سنگین یکی از سادهترین و درعینحال مهمترین موضوعاتی است که اداره محترم راهنمایی و رانندگی بهتنهایی قادر به رفع و حلوفصل آن نیست. زیرا متولی و مسئول اصلی توسعه خیابانها، میادین، معابر و بزرگراهها و همینطور اصلاح، مرمت و تعریض آنها، سازمان شهرداری و بهتبع آن مهندسان و ناظران کیفی هستند. در این گره کور ترافیکهای شهری و راهبندانهای طویل، هزاران لیتر، سوخت و بنزین هدر میرود که علاوه بر آسیبهای روانی، موجب آلودگی مضاعف و چندین برابری هوای شهر ما میشود. به این اضافه کنیم ماده سمی و خطرناک «آزبست» در لنتهای ترمز را که با هر بار ترمزگیری، بخش زیادی از آن وارد فضای اطراف و جهاز تنفسی شهروندان عزیزمان میشود. عاملی که در میانمدت و بلندمدت موجبات ابتلای شهروندانمان را به انواع بیماری و حتی افزایش مرگومیر را فراهم میکند و همواره عاملی برای دغدغهمندی و نگرانی بنده بوده است.
شورای شهر باید با طرح نقشههای جامع، کلان و راهبردی و تصویب آنها و تفویض آن به شهردار محترم، بهعنوان عامل اجرایی در بهینهسازی کلی زندگی شهری، مصمم، کوشا و ساعی باشد. مشکلات کارتنخوابها، کودکان کار، متکدیان، دستفروشان، زنان خیابانی، معتادان و امثالهم که هر کدام بهنوعی قربانی، محصول و معلول مناسبات تبعیضآمیز، ناعادلانه و ظالمانهی اقتصادی، اجتماعی و طبقاتی هستند، باید در صدر امور قرار بگیرند.
البته متولیان اصلی معضلات مذکور، وزارتخانهها و نهادهای ذیربط مانند وزارت کار و امور اجتماعی، بهداشت و درمان، آموزش و پرورش، بهزیستی و غیره هستند که میبایست با تصویب طرحهای بنیادین و اجرایی نمودن آنها به رفع مشکلات بپردازند. به عبارت دیگر، حلوفصل مشکلات اقتصادی و نیز آسیبهای اجتماعی و شهری، در چارچوب سیاستهای کلی و کلان حکومتی تعریف میشود. بااینحال از صمیم دل و جان باور دارم که شورای شهر و شهرداری میتواند نقشی پررنگ و همیارانه در تقلیل و نیز تسکین دردها و آلام طبقات آسیبپذیر و فرودست جامعه ایفا نماید. نکتهای که در ابتدای عرایضم به آن اشاره کردم و دوباره بر آن اِبرام، اصرار و تأکید مؤکد دارم، عدم وجود هرگونه فساد در حلقه اعضای شورای شهر است. مطمئن باشید که اگر این امر مبارک و میمون محقق گردد، از بروز بسیاری از مظاهر فساد همچون ارتشا، اختلاس، باندبازی، زد و بند، تبانی و … پیشگیری خواهد شد.
در پایان از یکایک شما مردم شریف و فهیم شهر عزیزم …… تقاضا و انتظار دارم که با مطالعه و بررسی دقیق سوابق زندگی، تحصیلی، مدارج علمی و لحاظ کردن دیدگاههای اینجانب در حوزه مدیریت شهری، با چشمانی باز و اطمینان و اعتماد حقیقی، بر من منت نهاده و با رأی ارزشمند خود، بهعنوان یکی از نمایندگان شورای شهر و روستا، توفیق و سعادت خدمتگزاری صادقانه را نصیبم کنید. با شما عهد میبندم که در حد بضاعت و توان خودم، بتوانم منشأ و بانی خیر برای شهر و همشهریان عزیزم باشم. من با توکل به پروردگار متعال و استعانت از او و همینطور به پشتوانه و دلگرمی شما سروران، آمدهام تا طرحی نو دراندازم و یقین داشته باشد که تا واپسین دم، به میثاق و پیمانی که امروز و اینجا با شما و شهر و دیارم بستهام، وفادار خواهم ماند…
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی
به صد دفتر نشاید گفت شرح حال مشتاقی