متنی که در ادامه میخوانید نمونهای از یک متن مجریگری برای گرامیداشت روز معلم است. هدف از نگارش این مطلب، تشریح گوشهای از عظمت و رسالت خطیر معلمان گرامی و قدردانی از آنهاست.
ازآنجاییکه این نمونه متن سخنرانی روز معلم ماهیت ادبی دارد، شایسته است که به زبان کاملاً رسمی خوانده شود. همچون سایر متون سخنرانی، استفاده درست از زبان بدن و حالات چهره میتواند نقش انکارناپذیری بر میزان تأثیرگذاری متن داشته باشد. پیشنهاد میشود که متن با ریتم آرام خوانده شده و حین خوانش از فراز و فرودهای آوایی استفاده شود.
متن سخنرانی به مناسبت روز معلم
به نام آن که تن را نور جان داد *** خرد را سوی دانایی عنان داد
و حمد و سپاس یگانه خدای عالم را که جهان و هر آنچه هست از آن اوست… همان رب قادر حکیم که تصرفی عاشقانه در خاک کرد و از روح خود در گِل آدمی دمید تا اَشرف مخلوقات، انسان پدید آید… و هم او که نخستین آموزگار بود وقتی به رسولش خواندن آموخت و امر کرد که: بخوان؛ بخوان به نام خدایی که خلق کرد… اینگونه بود که نگار به مکتب نرفتهی ما به سخن آمد تا معلمی متولد شود که تا آن روز، عالم به خود ندیده باشد… معلمی که شوق تعلیم با بندبند وجودش عجین شده بود تا بتواند منادی سعادت ابدی آدمی باشد…
آنچه انبیای الهی را اینچنین مقرب درگاه الهی کرد، همین شوق تعلیم بود… به همین دلیل است که معلمی را پیشه پیامبران میدانند. همانطور که پیامبران، حامل پیام حق الهی به آدمیان بودند، معلمان نیز هدف مشابه و مقدسی را دنبال میکنند. رسالت آنها شنوا کردن گوشها و بینا ساختن چشمهاست. آنها در کشف گنجینههای علم و معرفت، هادی و راهنمای ما هستند تا مهیای رسیدن به مقصدمان کنند. به لطف آموزههای ارزشمند آنهاست که ما میتوانیم در مسیرهای خطیری چون خودشناسی و خداشناسی گام برداریم. این معلم است که اندیشه و سلوک پیامبر و اهلبیت را که عالیترین الگوهای تعلیم هستند، زنده نگه داشته است. آنکه با اشک و آنجا که لازم است با خون، درخت آگاهی و بیداری را در جامعه آبیاری میکند، کسی جز معلم نیست. این پیامبران معاصر یعنی معلمان هستند که جوانههای فطرت حق جو و کمالگرای آدمی را به درختان باسق و سرسبز تبدیل میکنند. تا انسان تبدیل شود به آنچه شایسته اوست…
معلم همان کیمیاگری است که با اکسیر دانش، مس وجود آدمی را به زر میرساند… تا آدمی مخاطب بینا و شنوایی برای دعوت کتاب زندگی به تفکر و تدبر در عالم هستی باشد… اگر معلم نباشد یا از رسالت خطیری که بر عهده دارد، دست بشوید سرنوشتی جز انحراف و انحطاط در انتظار جامعه نیست… و امام خمینی در وصف یکی از سنگرهای خط مقدم تعلیم یعنی دانشگاه چه زیبا فرمودند که اگر دانشگاه اصلاح شود، جامعه اصلاح میشود… آری… سکان تعالی کشتی کشور در دستان مدبر معلمان است و آنها هستند که سرنشینان را به سوی ساحل سلم و صلاح هدایت میکنند. دستان پرمهر معلم است که قفل قفس را باز میکند تا پرنده اندیشه آدمی بال پرواز بگیرد …
شأن و منزلت معلمان بلند است… آنقدر بلند که وصفش در کلمات نمیگنجد… آنان ناجیان و قهرمانان یک ملت هستند؛ ناجیانی جانبرکف که انجام رسالت مقدس خود را مقدم بر هر وظیفه دیگری میدانند… معلمان ما با کمترین داشتهها، زمینهساز موفقیتهای بزرگ هستند… متر و معیاری را میشناسید که بتواند در سپاسگزاری از آنها حق مطلب را ادا کند؟ بعید میدانم… بااینحال، نباید دست روی دست گذاشت… رسالتی که بر عهده معلم است حتی کمر کوه را خم میکند اما او که مُجری این رسالت است، نجیبانه خم به ابرو نمیآورد… اگر نمیتوانیم آنطور که باید قدردانشان باشیم و بار سنگینشان را با آنها به دوش بکشیم، لااقل تا آنجا که ممکن است حواسمان به حال خوبشان باشد… آنها شایسته احترام بیشتر و خاطرآسوده تری هستند…
ای جهادگران عرصه تعلیم و تعلم که عمر و جوانیتان را وقف تعالی ما میکنید… دستانتان را میبوسیم و به احترام عظمت بیانتهایتان کلاه از سر برمیداریم…
مقالات خواندنی :
متن مجری مبینا شکرلب احترام به استاد و معلم و تعلیم و تربیت