بسم الله الرحمن الرحیم
ای در درون جانم و- جان از تو بی خبر وزتو جهان پراست و – جهان از تو بی خبر
کی پی برد به تو- دل و جانم – که جاودان در جان و در دلی و- دل و جان از تو بی خبر
نخستین واژه هایم نزد حضرت دوست که هرچه داریم و نداریم از خان رحمت اوست.
دوستان همدل صاحبان ملک و هنر و همیت سلام.
سلام به آسمان دعا
سلام به راز و نیاز عاشقانه ها
سلام بر قلب های عاشق و سلام بر چشمانی که بی صبرانه منتظر دیدن خورشید فروزنده جهان اند
اینجانب محدثه رحیمی باکمال افتخارامسال توفیقی حاصل شد در این آغازین بهارروزگارو در دهمین جشنواره مجریان و هنرمندان صحنه ایران در کنار شما عزیزان باشم.
به افتخار حضور پرمهرتان دستی به عشق بنوازید
کوچکتر که بودم سر کلاس درس، زمانی که معلم دوازده امام را یکی یکی برامون میگف، به امام دوازدهم که رسید کلمه غایب رابه اخرش اضافه کرد.
ومن اونروز فقط میتونستم همینو درک کنم که امام اخر ما غایبه و مانمتونیم اونو ببینیم
من تو داستانها و درس های کتابم اینو درک کرده بودم که وجود یک امامی که معصوم ه برای هر دوره ای و هر جامعه ای لازمه
اما نمیتونستم اینو خوب درک کنم که چطور ما باید اعتقاد به امامی داشته باشیم که او را نمیبینیم.
من تو همین یک دهه ای که زندگی کردم چیزای زیادی رو دیدم که همیشه برام سوال بوده و فکر کردن به اونا باعث نوعی ترس در وجود م میشه
ترس از جنگ ترس از فقر ترس از خودکشی ادما دیگر کشی ها وبی عدالتی ها
من حرفم سر بچه های هم سن و سال خودمه
چرا نباید بعضی از بچه ها از کوچکترین حق خودشون که زندگی در ارامش وصلحه محروم باشن
گوشه ای از دنیا کودکی در اغوش پر مهر پدرش خوشی های بچه گانه اش را بدرقه میکنه ولی
در گوشه ی دیگه ای از دنیا کودکی از فرط تشنگی و گرسنگی در اغوش پدرش جون میده
گوشه ای از دنیا کودکی در کمال رفاه و آسودگی میتونه برای آینده و شغل اش برنامه بریزه ولی
در گوشه ی دیگه ای از دنیا ، کودکی در آرزوی با سواد شدن در زندگی فقیرانه اش غرق می شه
کودکی کتاب به دست میگیره وکودکی آجر، مگه ما ادمها چه فرقی با هم داریم
در گوشه ای از دنیا پدری از دیدن خواب شیرین فرزند دلبندش داره لذت می بره ولی در گوشه ی دیگه از دنیا پدری با سینه ای پر از آه و درد و حسرت خواب پس از مرگ کودکش را در دریایی از خون به آغوش می کشه.
جایی از دنیا روشنایی بعضی خونه ها تا صبح از صدای شادمانی و مهمونی خاموش نمی شه و در گوشه دیگه ای از دنیا چشمای کودکی تا صبح بیداره تا در سیاهی سطل زباله های گوشه ی خیابون چیزی برای ضیافت غریبونه فرداش پیدا کنه به هر کجای دنیا که نگا میکنم بی عدالتی های زیادی میبینم
همین چن روز پیش پدربزرگ م میگفت دنیا هنوز به خودش ندیده بود که مساجد بسته بشن دیدار ها قطع بشن .مجالس عزاداری تعطیل شن و جای همه اینها رو ی تیکه ای از پارچه بر دهانمون و تیکه ای از پلاستیک گرمی دستمامونو بپوشونه پیش خودم گفتم ته این دنیا شروعه یا پایان
الان دیگه معنی غایب بهتر میتونم درک کنم واحساس میکنم که همه ما به ی قهرمانی احتیاج داریم که بیاد ویه سروسامونی به این دنیا بده
اعتقاد به اومدن منجی غایب از هزاران قرص آرام بخش آرامش بخش تر ه
اعتقاد به فرشته ی نجاتی که تاریکو به روشنایی- کینه ها رو به مهر – تبعیضا رو به یکرنگی- و ظلم رو به عشق تبدیل کنه
دارم یقین که روز وصال تو میرسد
ذکر لبم شده ، که الهی ببینمت
خیلی ممنون از نگاه های پرمهرتان به امید دیدار خدا نگهدار
موضوع:کنگره حضرت مهدی(عج) و آینده جهان
به مناسبت ولادت حضرت قائم و روز جهانی مستضعفان
مجری: محدثه رحیمی
بخش: رقابتی نوجوان
مشاور: جناب آقای کاهنی
رییس د همین جشنواره ملی سعدی : دکتر فریبا علومی یزدی