متن مجری مائده رعنا همایش روانشناسی، تعلیم وتربیت و سبک زندگی

بسم الله الرحمن الرحیم
به نام نامی بهترین نویسنده و کارگران عالم هستی خدا
بنده بانو مائده رعنا ولی بچه های هنر بهم میگن ماهی و امروز این ماهی می خواد در اقیانوس بیکران عالم اجرا و مجریگری پنج دقیقه ای رو درکنار شما بزرگواران سپری کنم
به ساده ترین زبان واسه ارتباط برقرار کردن در روابط عمومی ما انسانها سلام

سلامی رو سرشار مرام و معرفت ومهربونی تقدیم میکنم
به ساحت مقدس شما افتخار آفرینان.
اگه اجازه بفرمایید این دانش آموز کوچیک که خداروشکر هم از لحاظ قد و قواره کوچیکه هم خلاصه کوچیکتونم.
اجازه هست(سمت راست سالن)
اجازه هست(سمت چپ سالن)
معلم های تا ابد ماندگار، عزیزان سراسر، افتخار، زیباترین نقاشی های روزگار، ازمن کوچک هنرآموز به شما والامقامان معلم و آموزگار(باانگشت اجازه)
اجازه عاشقتم حاضرم قسم بخورم
اجازه جای تو امشب دوباره غم بخورم
قسم به تخته سیاهی که روسفیدت کرد
تورا به جان معلم که نا امیدت کرد
اجازه دفتر انشا من که دزدیده
اجازه خنده ی من مدتی نخندیده
اجازه عاشقتم… اجازه… اجازه
اجازه میخوام حرف بزنم تا شناخته بشم، چون همه ی ما انسان ها درزیر زبان خودمون پنهونیم
البته زبونم باید شش دونگ حواسش جمع باشه
که نیشخند و طعنه ای کلمات و جملاتم و مسموم نکنه و خدایی ناکرده دلی رو نرنجونه آخه.
چه صحبت ها. و سخنانی که از حمله ی مسلحانه هم قویتره.
چن لحظه درمورد خودمون، آره… درمورد خودم،خودت میخوام حرف بزنم.
امان از ما آدما…  میدونی چرا!؟
آخه زمان مرگمون مشخص نیست
بیماری‌هامون پنهونه
تمام اعمالمون نوشته میشه
پشه ای ما رو آزار میده
جرعه ای و شاید چن قطره آب راه گلومونو میبنده و زمینگیرمون میکنه…
با کوچیکترین عرق کردن بدبو میشیم و اونوقت توی محافل و مجالس و کوچه بازار یه جور جلوی چشم مردم با غرور و تکبرقدم برمی‌داریم که انگار… بماند
بماند و از این بماند ها که می ماند و از این گفته ها که ناگفته شد
اجازه! (به خانم علومی یزدی) عاشقتم
خدایا میخوام واست همین وسط فریاد بزنم که چگونه زندگی کردن رو به من یاد بده، به من بیاموز چگونه بهترین هارو انتخاب کنم و از دستشون ندم
خدایا!
خودم میدونم که غیبت کردن من پشت سردیگران نهایت ناتوانی من رو میرسونه ومغز و قلبم اقرار میکنه که هی فلانی من از تو کمترم، به همین خاطرمجبورم تخریبت کنم و بماند….
به ما آموختن دو دوتا چهارتا، پایتخت ژاپن:توکیو،ایران:تهران،ترکیه:انکارا،چین :کرونا… شوخیشم خوب نیس…. بیشترین جمعیت رو دارن و باید بدونیم و بتونیم که پایان ترم نمره و معدل خوبی رو کسب کنیم.
پس اجازه! چه زمانی به ما یاد میدن چه کسی هستیم!؟
اجازه! چرا کسی به من نگفت میتونی پدیده باشی و شگفتی بیافرینی!؟
اجازه! درگوشم زمزمه کن که انسان اشرف مخلوقاته و تقریبا کاری نیست که نتونه از انجام اون عاجز باشه،
سخته…دشواره…یا باید راهش رو پیدا کنه یا،خودش،راهی واسه هدفش بسازه.
درسته! درسته! ما داخل رودخونه ای  شنا میکنیم به نام شهرستان و شماعزیزان در اقیانوسی به نام تهران!
اما این جمله رو تا ابد محکم تکرار میکنم که
هیچ شهری برای من بهترین شهر نیست، مگه شهری که خواهان و پذیرای من و هنرم باشه!
به فرمایش احمد ثانی:وطن تو جایی که دلت خوشه!
اجازه… من می توانم… اجازه… بعد از خدا… درکنارم باش…
اجازه! عاشقتم
اجازه!
اجازه!
اجازه! (قسم میخورم)
. سرفراز باشید

مجری:سرکارخانم مائده رعنا پدیده جشنواره 1400
رویداد:همایش روانشناسی، تعلیم وتربیت و سبک زندگی
بخش رقابتی:جوان
مشاور:سرکار خانم ایلناز آریامنش
کدمتن:25

رییس دهمین جشنواره ملی سعدی : دکتر فریبا علومی یزدی