بسم الله الرحمان الرحیم
همایش معجزه کلام در درمان
اول بچکان در نفست نام خدا را نامی که معطر بکند طعم هوا را دعوت بکن از ابر سحر، نم نم باران تا آب بپاشند خیابان شما را
درود به شما خوبان
مرضیه کهن هستم و مفتخرم به حضور در جمع سخنوران ایران زمین.
من یک پرستارم. پرستاری که عاشق سخن و سخنوری است. روزی جایی نوشته بود: (چیزی رو به بقیه آموزش بده که خودت روزی به دونستنش نیاز داشتی.) امروز اینجا هستم تا از چیزی برای شما صحبت کنم که خودم روزی به دانستنش نیاز داشتم.
در روزهای اول دوران دانشجویی در رشته کارشناسی اتاق عمل، زمانی که وارد محیط بیمارستان شدم، بیماران بدحال و رو به بهبودی زیادی را میدیدم. چون ما تازه کار بودیم و عملا کار خاصی را برای بیمار انجام نمیدادیم، اعتماد به نفس مواجهه مستقیم با بیمار را نداشتیم. یک روز زمانیکه در بخش، مشغول دیدن مریض ها و نگاه کردن به پرونده آنها بودم، سعی کردم با بیماران ارتباط بیشتری برقرار کنم. از آنها راجع به مشکلات و وضعیت جسمشان سوال کنم. به سمت بیماری رفتم که چهره او ناخودآگاه من را یاد پدرم که چند هفته ای بود او را ندیده بودم انداخت. بیمار حوصله چندانی برای پاسخ دادن نداشت. سعی کردم حقیقت ماجرا را بگویم، با اضطراب وصف نشدنی گفتم: (شما منو یاد پدرم میندازید. چند هفته ای میشه که ندیدمش. میتونم شما رو پدر صدا کنم؟!) برای اولین بار به صورت مضطربم نگاه کرد. چشمانش را به نشانه رضایت به هم زد. در ادامه گفتم: (احتمالا شما هم دختری در خانه دارید که منتظر و دلتنگت شماست. پس لطفاً زودتر خوب شوید و از اینجا بروید.) در اوج ناامیدی لبخندی به من زد و گفت: ( چشم زودتر خوب میشوم.) و هر دو برای چند لحظه لبخند زدیم. و همین نگاه و لبخند برای من شروع بارقه ی امید در رشته درمانیم شد. سعی کردم روزهای دیگر با دست پر پیش پدرم برم و حس خوبی را با کلامم به او منتقل کنم.
هفته بعد دیگر پدر را ندیدم. مرخص شده بود. بچه ها گفتند که سوپروایزر بخش دنبال من میگردد. با استرسی که یعنی چه خطایی از من سرزده به ایستگاه پرستاری رسیدم. مسئول بخش لبخندی شیرین نثارم کرد و گفت: (بیماری به نام فلان دیروز با خانم و دخترش و این جعبه شیرینی سراغت را می گرفتند. او گفت این شیرینی را به دخترم بدهید و بگویید در خوابگاه با بچه ها کامشان را شیرین کند، پدر دوم تو همیشه برایت آرزوی سلامتی می کند.)
شنیدن این صحبت ها آنقدر برایم دلنشین بود که ناخودآگاه اشک از چشمانم سرازیر شد. سال های سال است که از آن ماجرا میگذرد. نمی دانم پدر جان دوم من کجاست و چه میکند، اما میدانم که او بزرگترین آموزش را در دوران دانشجویی به من هدیه داد.
از آن روز به بعد با اعتماد به نفس بیشتری بر بالین بیماران حاضر میشدم. به این باور رسیده بودم که بیمار قبل از درمان جسمش از من انسانیت میخواهد. اون قبل از معجزه دارو، مهر میطلبد. مهری که از نگاه مهربان یک پرستار، لبخند جان بخش یک پزشک و دستان پرتوان یک جراح سرچشمه میگیرد. به این باور رسیدم که کاشتن بذر امید در دل یک بیمار هزار مرتبه از دارو برای او موثرتر است.
و از آن روز تصمیم گرفتم هر بیماری را که دیدم لبخند بزنم. سعی کنم توجه کنم، صحبتها را هر چقدر تکراری بشنوم و با کلام با دعای سلامتی با آرزوی تندرستی بیمارم را بدرقه کنم. بیمار در دوران نقاهت به آرامشی نیازمند است که در ژرفای واژه ها نهفته است.
مرحوم پروفسور خدادوست که نامشان مایه افتخار علم پزشکیست، بر این باور بوده که در علم پزشکی دو نوع درمان داریم: Good Physion and Excellent Physion
حالت اول زمانیست که جسم بیمار درمان شده.
حالت دوم زمانیست که روح بیمار نیز، علاوه بر جسم او درمان شده.
و ایشان همیشه جدای از درمان جسم بیماران، با آنها ارتباط برقرار میکرد، احوال آنها را میپرسید، و به زبان خودمان رفیق آنها میشد. و هیچ گاه، حتی زمانیکه امیدی به بهبودی جسم بیمار نبود، او را ناامید نمیکرد. چرا که معتقد بود علم پزشکی رو به پیشرفت است، اگر در حال حاضر درمانی برای فلان بیماری وجود ندارد، دلیل بر آن نیست که چند سال دیگر هم همین گونه باشد و اینگونه با کلامش امید را دل دل بیمار زنده نگه میداشت.
تو برگ به آب انداز، کوچک مشمار آن را
شاید که نجات افتد، زنبور غریقی را ..
دارنده مدالیون میکروفن طلایی خوش بیان ترین مجری جشنواره یازدهم مجریان و سخنوران صحنه ایران زمین.
همچنین مفتخر به دریافت دیپلم افتخار بیست مجری برتر جشنواره یازدهم مجریان و سخنوران صحنه ایران زمین.
نام شرکت کننده: مرضیه کهن
بخش رقابتی: سخنوری
نوع رویداد : همایش
موضوع سخنرانی : معجزه کلام در درمان
کد متن :11.37
رییس یازدهمین جشنواره ملی سعدی : دکتر فریبا علومی یزدی
برگزار کننده : موسسه شهریاران سخن (مدرسه سخن ) و باشگاه مجریان و هنرمندان صحنه ایران (ایران مجری)
حق مالکیت متن متعلق به سایت سخنوری است و هرگونه کپی برداری و انتشار این متن در هر وب سایتی ، مشمول جرایم رایانه ای خواهد بود .
مطالب بیشتر : متن مجری مرضیه کهن /جایگاه شعر و نفوذپذیری آن در جوامع مختلف (برنده مدال بهترین متن)