بسم الله الرحمن الرحیم. الهی به عظمت نام بلندت
سلام.میگن آدمی با سلام دوست رو پیدا میکنه. سلامم پیشکش نگاه شما خوبانی که انرژیم رو از برق نگاهتون دریافت می کنم اون زمانی که با نگاه کردن به چهره های تک تکون میبینم و حس می کنم که آشنا سخن آشنا نگه دارد. مرضیه کهن هستم از شهر شیراز و بسیار خوشحالم که بعد از گذشت یکسال پرفراز و نشیب در این جمع فرهیخته حضور دارم.
آن زمان که کودکی بیش نبودم، در اوقات فراغتم پدرم مرا تشویق به خواندن کتاب و شعر میکرد. تفالی به دیوان حافظ میزد و میگفت بیا تا باهم غزلی ناب را زمزمه کنیم. شاید اکنون متوجه اهمیت این موضوع نباشی، اما در آینده خودت بهتر از من خواهی فهمید که در زندگی هیچ چیز برای تو ماندگارتر و آرامش بخش تر از پیام همین کتاب ها و شعرها نیست. در آن زمان دلم میخواست بگویم پدر جان! بگذار بروم با بچه ها در کوچه بازی کنم. اصلا من نخواهم شعر بخوانم باید چه کسی را ببینم؟!
گذشت و گذشت تا به دوره جوانی رسیدم.
آری بزرگ تر شدم و دانستم که نسل امروز اگر واژه را به معنای واقعی آن میشناخت بی گمان بسیاری از مشکلات گوناگون این روزها شکل نمیگرفت. چرا همه مردم در زندگی روزانه خود به دنبال یادگیری ارتباط موثر هستند؟ چرا در سراسر دنیا کلاس هایی برگزار میشود که همگی به دنبال این هستند به ما بیاموزند چگونه سخن بگوییم؟
به راستی که با کلامی میتوان اعجاز کرد. با کلامی چون سرانگشت نسیم میشود هر عقده ای را باز کرد، رشته های پاره را پیوند زد، دوستی آغاز کرد.
و گاه در میان هیاهوی زندگی، مشکلات و دغدغه ها، یک بیت شعر، گویاتر از چند ساعت سخن گفتنِ یک سخنور توانا تمام ناگفته ها را در خود جای میدهد و آن را به شیواترین حالت بیان به گوش مخاطب میرساند. اگر شعر و میزان تأثیرگذاری آن نبود آدمی در حسن ختام صحبت هایش در هر کجای دنیا از این زبان استفاده نمیکرد. سر در ساختمان ها مدارس و سازمان ها پیام و هدف اصلی آن ارگان با نوشتن بیتی از شاعری عاشق پیشه به نمایش گذاشته نمیشد.
نمونه ای زیبا که در آن معجزه کلام از دل یک حادثه تاریخی فریاد بر می آورد، از قدما نقل به مضمون است که:
در دهلی اسب نادر تیر خورد. فرمان قتل عام داد. قریب به بیست هزار نفر کشته شدند. نظام الملک نایب السلطنه ریش را شانه کرد و پیش نادر رفت و با خواندن این شعر توانست نادر را از ادامه قتل عام باز دارد:
دگر نمانده کسی تا به تیغِِ ناز کشی مگر که زنده کنی مُرده و دوباره باز کُشی
اگر شعر هیچ کاری نکرده باشد، اینکه توانسته از قتل عام مهیبی جلوگیری کند، رسالت خود را انجام داده است.
هم اکنون که چند سالیست ساعات زیادی از عمرم را در محیط بسته اتاق عمل در رشته تکنولوژیست جراحی میگذرانم آتش عشق وجودم بیش از پیش شعله ور شده زیرا آن زمان که به درمان جسم ها پرداختم، عاشقانه دریافتم که جسم ها نیاز به دارویی فراتر از داروهای عالمانه دارند و آن دارو را میتوان در کلام، آن هم در شیواترین حالت بیان ، پیدا کرد.
یک بیمار در دوران نقاهت و سپری کردن روزهای سخت درمان به چه چیزی به جز امید نیازمند است؟ امیدی که در دل یک واژه جان بخش نهفته است و شاید در زمزمه سحرآمیز پرستاری که در گوش بیمار نجوا میکند و آنوقت که برق امید را در چشمان بیمارش میبیند ، پا را فراتر میگذارد و میخواند: گر چرخ به کام ما نگردد کاری بکنیم تا نگردد
دکتر محمدتقی مصلح الدین شیرازی متخصص گوش و حلق بینی همیشه میگفت شعر بخوانید تا جان بگیرید. زمانی که عملی به درازا کشیده میشد شروع به خواندن شعری میکرد و از ما میخواست که اگر شعری را بلدیم با صدای بلند و رسا بخوانیم. او چه چیزی را در این کلام یافته بود که ما را در آن شرایط دعوت به این کار میکرد؟ در کنفرانس بین المللی در پایان صحبت هایش در رابطه با پیشرفت علم پزشکی و درمان بیماری سرطان، بیتی از خداوندگار سخن را میخواند:
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل وگر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
فرقی نداره پزشک باشی یا پرستار
مهندس باشی یا معلم
وکیل باشی یا کارمند
مادر باشی یا فرزند
تو یک انسانی و
فطرت تو هرچقدر هم که مانعش بشی به سمت زیبایی و عشق میره و چه چیزی زیباتر از زبان شعر میتونه مرهم دردهای هر آدم عاشق توی این دنیا باشه ..
مرضیه کهن از شهر شیراز
شرکت کننده در بخش نومجریان
با موضوع: جایگاه شعر و نفوذپذیری آن در جوامع مختلف
نام مشاور : سرکار خانم شاملو
کد متن : 12
دهمین جشنواره مجریان و سخن.ران ایران – جشنواره سعدی
رییس دهمین جشنواره ملی سعدی : دکتر فریبا علومی یزدی
صفحه اینستاگرام مدرسه سخن
مطالب مرتبط:
متن مجری: مرضیه کهن همایش تربیت صحیح کودکان و نقش آن در آینده آنها
متن مجری: مرضیه کهن دارنده مدالیون میکروفن طلایی خوش بیان ترین