متن سخنرانی : زهرا بهتویی-اخلاقی زیستن از دید یک معلم دینی
بسم الله الرحمن الرحیم
اینجانب زهرا بهتویی، یک معلم دینی هستم.
در چند سال اخیر تدریسم، نسل آگاه و پرسشگر امروزی از من میپرسد:
چرا در ایران اختلاس زیاد است؟
چرا تهمت فراوان است؟
چرا دروغ بی کران است؟
چرا زیرآب زنی در کار و خیانت در شغل افزون است؟
چرا خانواده ها محزون اند؟ چرا بدزبانی فراگیر است؟چرا میزان تصادفات چشمگیر است؟چرا تحمل ایرانیان کم شده؟چرا مواد مخدر مرهم شده؟
مگر از صبح تا شب نوای دین از صدا و سیما به گوش نمیرسد؟مگر هر هفته در کل کشور نماز جمعه برگزار نمیشود؟مگر این همه مداح و سخنران که شب و روز از خدا و پیغمبر میگویند، کم است؟پس چرا مشکلات اخلاقی جامعه روز به روز اسفناکتر است؟خلاصه اینکه چرا جامعه ایران از اخلاق دور شده؟
و بسیاری چراهای دیگر….
پاسخ این همه سوال فقط یک عبارت است:
»ابهام از آینده»
در دهۀ ۱۹۶۰ تعدادی از روانشناسان اجتماعی فرانسوی با همکاری یک مؤسسۀ تحقیقاتی بزرگ، در اروپا یک مرکز شبانه روزی تأسیس کردند.
در این مرکز، نوجوانان ۱۲تا ۱۹سال آموزش میدیدند و زندگی میکردند. به مدّت یک سال همه چیز به صورت عادی جریان داشت و آزمایشهای مختلف کمی و کیفی بر روی آنان انجام گرفت.در طول این یک سال، هر نوجوان سه وعدۀ غذایی روزانه با احتساب میان وعدهها، ۸۰۰ گرم غذا میخورد.پس از یک سال به تدریج و آگاهانه شایعه کردند به علت وضعیت اقتصادی نابسامان شبانهروزی، ممکن است غذا به لحاظ کمی و کیفی جیرهبندی شود.
شش ماه بعد از این شایعه، میزان غذای مصرفی روزانه هر فرد از ۸۰۰ گرم به ۱۲۰۰ گرم افزایش یافت.هنگامی که عملاً جیرهبندی را آغاز کردند، مصرف غذا از ۱۲۰۰ گرم به ۱۵۰۰ گرم رسید و حتی در اواخر این دورۀ چهارساله، نوجوانانی بودند که در شبانه روز بیش از ۵ کیلوگرم غذا میخوردند.
دلیل افزایش مصرف این بود که نوجوانان آیندۀ خود را مبهم میدیدند.
هنگامی که مرکز شبانهروزی در وضع عادی قرار داشت، افراد غذای خود را به یکدیگر تعارف میکردند و نسبت به یکدیگر رابطهای مبتنی بر نیکوکاری، شفقت و نوعی از خودگذشتگی داشتند. امّا هنگامی که شایعۀ کمبود غذا مطرح شد، تعارفات، رعایت ادب و رفتارهای مهربانانه، نسبت به یکدیگر کمتر شد.
در واقع به دلیل مبهم بودن آینده، اخلاقی زیستن بر پایۀ عدالت، احسان، رعایت ادب و… به مرور زمان کمرنگ گشت.
آیندهی مبهم و نامعلوم افراد از نظر مالی، شغلی و.. آستانۀ اخلاق و تحمل را در هر جامعهای کاهش میدهد.به طور مثال، در جامعهای که همۀ افراد با هر تخصصی میتوانند شغلی داشته باشند، کارشکنی، حسادت، تهمت، سخنچینی، چاپلوسی و.. کمتر است.به طور کلی در جامعهای که نیازهای اساسی انسانها در آن تأمین میشود، افراد بر پایۀ موازین اخلاقی زندگی میکنند.
پس اخلاقی زیستن ارتباطی به نصیحت های اخلاقی و ازدیاد مجالس دینی ندارد.
اخلاقی زیستن نیاز به آرامش ذهنی و ثبات اقتصادی دارد…
حالا من به عنوان یک معلم دینی در برابر نسل جدید چه وظیفهای دارم؟
من چگونه میتوانم آرامش ذهنی را به دانش آموزانم هدیه کنم؟
راهکار چیست؟
به عنوان یک معلم دینی وظیفه دارم در زمانهای که خودکامگان به پدیده دین به عنوان ابزار قدرت می نگرند و افسار ملت، به دانش آموزانم یاد بدهم که آن چه دین را تلاشی و آیین را متلاشی میکند، نه لرزش کمر دختر نونهال که قلم قاضی کهنسال است.
به عنوان یک معلم دینی وظیفه دارم به دانش آموزانم اخلاقی زیستن را آموزش دهم.
اهتمام به اخلاق در مدارس غیرممکن نیست اما دشوار است.
از نظر برخی دانشمندان، کودک اصول اخلاقی خود را تا سن شش سالگی کسب میکند و بنابراین آموزش رسمی اخلاق در مدرسه به تنهایی چندان تاثیری در اخلاقی کردن او نخواهد داشت. در واقع اگر آموزش اخلاقی با زیرساختهای فطری و قلبی آدمی سازگار نباشد، حاصلی جز ریا و نفاق ندارد و به آسانی، تربیت شکل ریاکارانه به خود میگیرد و اخلاق به ضد اخلاق بدل میشود.
تربیت اخلاقی یاری به افراد برای کسب بینش و معرفت است تا درست را از نادرست بشناسند.
مشکل اصلی تربیتی ما، نوع نظام آموزشی است که مبتنی است بر اینکه معلم در کلاس حاضر شود، مطالبی را بگوید و برود و دانشآموز حق انتخاب، اعتراض یا نقد مطالب را ندارد و بعدا در جامعه هم به همین شیوه عمل میکند؛ چون قبلا آموزش دیده است که انتقاد و اعتراض نکند.
من به عنوان یک معلم دینی وظیفه دارم که به گرایشهای فکری و اجتماعی دانشآموزانم توجه کنم. تا دانشآموز بتواند آزادانه و با انتخاب خودش جهل را کنار بزند، چرا که جهل لباس آیین میپوشد و با داس دین میخروشد.
حالا بگویید که وظیفه شما در مقابل نسل جدید چیست؟
از توجه شما متشکرم.
متن سخنرانی : زهرا بهتویی
بخش رقابتی: سخنوری
موضوع: اخلاقی زیستن از دید یک معلم دینی
مشاور: نازنین ناظم
رییس دوازدهمین جشنواره بین المللی سعدی : دکتر فریبا علومی یزدی
مطالب مرتبط
متن سخنرانی : هانیه حسنکی-فقر فرهنگی