ممکن است محتوای سخنرانی شما بسیار خوب و مفید باشد. ممکن است درباره موضوع سخنرانی بهخوبی تحقیق کرده باشید. اما با همه این اوصاف باز هم میتوانید کار را خراب کنید و ارائه بدی داشته باشید. به این ترتیب در ارائه یک سخنرانی تأثیرگذار ناکام خواهید بود.
شاید بپرسید چطور؟ جواب این سؤال سخت نیست؛ با عدم اطمینان به نفس! آغاز سخنرانی همراه با اعتمادبهنفس به این معناست که توانستهاید شروع خوبی داشته باشید.
فرض کنید در حال رفتن روی صحنه سخنرانی هستید. با شانههای خمیده و سر رو به پایین! پشت تریبون گلویتان را صاف میکنید و میگویید:
بله؛ من فلانی هستم (همراه با خندههای عصبی)! اِممم…، میکروفن روشنه؟ خب…!
در آن لحظه میبینید که مخاطبانتان روی صندلیهایشان کز کردهاند؛ با خودتان میگویید ایکاش میتوانستم بمیرم!
در پایان ارائه میگویید:
پس نتیجه میگیریم، منظورم این است، من فکر میکنم، آه بله، سؤالات؟ (خلاصه مُشتی از کلمات یا عبارات اینچنینی)!
شانه را بالا میاندازید، سرتان را پایین میگیرید، قوز میکنید و نهایتاً مثل یک بازندهی تمامعیار از صحنه خارج میشوید. مخاطبان هم شما را تشویق میکنند. البته صرفاً برای خالی نبودن عریضه!
آیا این همان سخنرانی تأثیرگذار مدنظر شماست؟ اگر چنین حالتی رخ دهد باید بپذیرید که همه تلاشها، تحقیقات و سختکوشیهایتان به هدر رفته است! اما حتماً نباید با چنین سناریویی روبرو شوید. یک ارائه یا سخنرانی نباید شما را بترساند یا برایتان دلشوره ایجاد کند. راز یک ارائه موفق این است که بدانید چطور آن را با قدرت شروع کرده، با قدرت ادامه داده و با قدرت به پایان برسانید. موضوع این گفتار از سخنوری نیز دقیقاً همین است. در این گفتار قصد داریم نکاتی را درباره آغاز طوفانی سخنرانی با شما عزیزان در میان میگذاریم؛ سپس توضیح میدهیم که بعد از جلبتوجه اولیه مخاطبان، چطور آنها را درگیر نگه دارید. در انتها نیز سه ایده خوب را درباره پایان یک سخنرانی تأثیرگذار به شما همراهان ارجمند معرفی میکنیم.
چطور با استفاده از عنصر «غیرقابلپیشبینی بودن» ارائه را با قدرت شروع کنیم؟
آغاز قدرتمندانهی یک سخنرانی تأثیرگذار به معنای غیرقابلپیشبینی بودن آن است. پژوهشها نشان میدهند وقتی بدانیم چه انتظاری باید از یک رویداد یا سرنخ داشته باشیم، به آنچه بعد از مشاهده آن رویداد یا سرنخ رخ میدهد، توجه زیادی نمیکنیم. اما وقتی ندانیم که چه انتظاری داریم و ایدهای درباره مرحله بعد نداشته باشیم، به آن رویداد یا سرنخ بیشتر توجه خواهیم کرد. به همین دلیل است که اکثر ما عاشق فیلمهایی هستیم که عنصر غافلگیری را در خود دارند. غیرقابلپیشبینی بودن، عمق و شدت درگیریمان را با یک موضوع یا پدیده افزایش میدهد.
حالا سؤال این است که چطور میتوانید شروعی غیرقابلپیشبینی در ایراد یک سخنرانی تأثیرگذار داشته باشید؟ برای این منظور راههای مختلفی وجود دارد. این امر تا حد زیادی به موضوع سخنرانی، شرایط و البته سبک ارائه شما بستگی دارد. ما در اینجا 5 تکنیک عالی را برای غافلگیر کردن مخاطبان در آغاز ارائه به شما معرفی میکنیم. 5 جواب جذاب برای سؤال معروفِ چطور سخنرانی را آغاز کنیم؟
1. یک ادعای جسورانه مطرح کنید!
همه ما احتمالاً سخنرانی تأثیرگذار و معروف مارتین لوتر کینگ جونیور تحت عنوان «من رؤیایی دارم» را میشناسیم.
سخنرانی او با عبارت «من رؤیایی دارم» شروع نمیشود. این جمله، نقطه اوج سخنرانی اوست. در عوض آقای لوتر کینگ سخنرانیاش را اینگونه آغاز میکند:
«خوشحالم که امروز در گردهماییای حضور دارم که در تاریخ کشور ما بهعنوان بزرگترین حرکت آزادیخواهانه ثبت خواهد شد».
ادعای فوق شاید امروز از نگاه ما «عادی» به نظر برسد. زیرا ما وقایع تاریخی را از قبل میدانیم. اما آیا شنیدن این ادعا در روز سخنرانی آقای لوتر کینگ نیز همینقدر عادی بود؟ مطمئناً نه! این جملات در حداقلیترین حالت ممکن، جملاتی جسورانه بودند.
اگر اطمینان دارید که ارائهتان میتواند تأثیر فوری و قابلسنجشی بر مخاطبان داشته باشد، این ادعای جسورانه را برای بخش پایانی حرفهایتان نگه ندارید. آن را از همان اول و با اطمینان بیان کنید. وقتی مخاطبان مزیت یا وجه تمایز ادعایتان را درک کنند، کاری جز توجه کردن به تکتک کلماتی که بیان میکنید انجام نخواهند داد.
2. برخلاف انتظارات عمل کنید!
بیایید به بررسی روش جالب دیگری برای آغاز طوفانی یک ارائه یا سخنرانی تأثیرگذار بپردازیم. برای این منظور میتوانید برخلاف انتظار مخاطبان عمل کنید. این نوع رفتار مغایر با انتظارات، یک کاربرد کلاسیک از اصل غیرقابلپیشبینی بودن است.
در ابتدای ارائه، ادعایی را مطرح کنید که با انتظار مخاطبان در تضاد باشد. همین تضاد و تناقض آنها را وادار میکند که به حرفهایتان توجه کنند. در مرحله بعد و بعد از شکار توجه مخاطبان، کارتان در تشریح و توضیح موضوع برای آنها آسان میشود.
سر کن رابینسون در پربینندهترین تد تاک تاریخ، این کار را به شکل شگفتانگیزی انجام میدهد. او که بعد از سخنرانان دیگر و بهعنوان آخرین فرد روی صحنه میآید، میگوید:
«این کنفرانس عالی بود؛ مگه نه؟ همه چیزش منو تکون داده (غافلگیر کرده). درواقع اونقدر تکونم داده که دارم اینجا رو ترک میکنم!».
از خنده حضار میتوان فهمید که این جمله آنها را غافلگیر میکند و سر کن رابینسون از این عنصر غافلگیری برای ورود به موضوع اصلی بهره میگیرد.
پاملا مایر نیز با روشی که قدری متفاوت از روش رابینسون است به نتایج مشابهی دست مییابد. مایر از طریق متهم کردن مخاطبان به دروغگویی، یک سخنرانی تأثیرگذار را درباره نحوه تشخیص یک دروغگو آغاز میکند.
«خب! من نمیخواهم کسی را در این اتاق نگران کنم اما متوجه شدم که فرد سمت راست شما یک دروغگو است. ضمناً فرد سمت چپتان نیز یک دروغگوست!».
حاضران میخندند. آنها انتظار این را نداشتند کسی آنها را دروغگو خطاب کند. اما این ادعای مغایر با انتظار، نه آزاردهنده بلکه مجذوبکننده است. آنها میخواهند بدانند که چرا همه ما دروغگو هستیم؟ بنابراین حالا به آنچه پاملا مایر در ادامه میگوید، توجه میکنند.
3. حس کنجکاوی را قلقلک دهید!
یکی از قویترین راهها برای آغاز طوفانی یک سخنرانی تأثیرگذار، تحریک حس کنجکاوی مخاطبان است. مغز انسان کنجکاوی را دوست دارد. درواقع تحقیقات نشان داده است که کنجکاوی، مغز را برای یادگیریِ بهتر آماده میکند؛ و البته که این خبر خوبی برای ارائه شماست!
چرا؟ چون زمانی که کنجکاوی ما برانگیخته میشود، میخواهیم جواب یک سؤال را پیدا کنیم. ما باید پازل مدنظرمان را حل کنیم. بنابراین توجهمان به پیدا کردن سرنخهای مناسب معطوف میشود. فکر کردن و عمل کردن انسانها نیز بر مبتنی بر همین سازوکار است.
اما چطور میتوانید در ابتدای سخنرانی، حس کنجکاوی مخاطبان را تحریک کنید؟
یک راهش این است که بگویید رازی برای اعتراف در سینه دارید. همان کاری که دن پینک در یکی از سخنرانیهای معروف تد انجام داد:
«من باید در همین ابتدا اعترافی داشته باشم. کمی بیشتر از 20 سال قبل کاری کردم که از انجام آن پشیمانم. کاری که بههیچوجه به آن افتخار نمیکنم. چیزی که همیشه آرزو میکردم هیچکس آن را نفهمد اما در اینجا احساس میکنم که مجبور به افشای آن هستم. در اواخر دهه 1980، در یک لحظه بیاحتیاطیِ دوران جوانی، من به مدرسه حقوق رفتم!».
بیان این اعتراف، حس کنجکاوی ما را بهعنوان شنونده تحریک میکند. با خودمان میگوییم چه رازی؟! و محتوای این اعتراف دائماً کنجکاوترمان میکند. چرا رفتن به مدرسه حقوق یک اعتراف شرمآور است؟ ما باید این معما را حل کنیم. بنابراین برای دریافت پاسخ سؤالاتمان، چارهای جز توجه دقیق به تکتک واژههای گوینده نداریم!
4. سؤال بپرسید!
یک روش ساده و درعینحال مؤثر برای شروع سخنرانی تأثیرگذار، سؤال پرسیدن است. آیا عجیبتر از فردی که سخنرانیاش را با یک سؤال شروع میکند سراغ دارید؟ مگر قرار نیست او به سؤالات ما جواب دهد؟
این سؤالات، پرسشهایی حسابشده هستند. قرار نیست با یک بله یا خیر ساده پاسخ داده شوند. هدف سخنران از طرح این سؤالات، کاشت بذر یک ایده در ذهن مخاطبان است. سخنران با انجام این کار میتواند توجه مخاطبان را در طول سخنرانی روی آن ایده متمرکز کند.
سایمون سینک این کار را در سخنرانی تأثیرگذار معروفش درباره اینکه «رهبران بزرگ چطور الهامبخش میشوند؟»، انجام میدهد. او سخنرانیاش را با طرح این پرسش از مخاطبان شروع میکند:
«شرایطی را که در آن اوضاع مطابق با تصوراتمان پیش نمیرود، چطور تفسیر میکنید؟ یا وقتی دیگران به دستاوردهایی میرسند که هیچکس فکرش را هم نمیکند چطور؟ بهعنوان مثال چرا شرکت اپل اینقدر نوآور است؟ چرا مارتین لوتر کینگ عهدهدار رهبری جنبش حقوق مدنی میشود؟».
در این لحظه همه ما (که در آن جلسه نشستهایم)، چانههایمان را میخارانیم و میگوییم: ها؟! واقعاً اینها چطور این کارها را میکنند؟!
بنابراین با گوشهایی تیز به ادامه صحبتهای گوینده توجه میکنیم!
5. یک داستان غافلگیرکننده بگویید!
یکی از جذابترین روشهای شروع طوفانی سخنرانی تأثیرگذار، تعریف کردن یک داستان جالب است. مخصوصاً داستانی که در عین شنیدنی بودن، غافلگیرکننده هم باشد.
داستانها صرفاً سازوکاری برای همراه سازی نیستند. آنها نوعی سازوکار بقا هستند که انسانها طی هزاران سال، آنها را خلق و اصلاح کردهاند. این بدان معناست که ما ذاتاً و بهعنوان یک انسان به داستانها توجه نشان میدهیم. پس یکی از بهترین راهکارهای شروع یک سخنرانی قدرتمند، داستانسرایی است.
این داستان میتواند درباره اتفاقی باشد که برای شما رخ داده؛ یا میتواند داستانی باشد که صرفاً آن را شنیدهاید. در هر صورت داستان شما باید با موضوع سخنرانی مرتبط بوده و برای تعریف کردن آن دلیل موجهی وجود داشته باشد.
برنه براون سخنرانی تأثیرگذار خود در تد تاک را با تکنیک داستانسرایی آغاز کرد. او داستان خندهدار کار با یک مسئول تشریفات را روایت میکند که نمیدانست در اعلامیه مربوط به سخنرانی خانم براون، او را با چه عنوانی معرفی کند؟ معلوم شد که خود براون هم پاسخ این سؤال را نمیدانست!
آیا براون را باید یک پژوهشگر دانست (که شاید در این صورت فردی کسلکننده به نظر برسد) یا یک داستانسرا؟ (که در آن زمان این عنوان برای او چیزی شبیه یک پری سحرآمیز بود!). درنهایت براون خود را یک پژوهشگر قصهگو معرفی میکند.
شنیدن داستان، جذاب و لذتبخش است. در مثال مربوط به خانم براون مطمئناً از خود میپرسیم که یک پژوهشگر قصهگو یعنی چه؟ و تحقیق، چطور میتواند یک داستان را بیان کند؟ درنتیجه برای دریافت پاسخ این سؤالات به صحبتهای گوینده توجه میکنیم.
چطور بعد از یک آغاز قدرتمند، درگیری مخاطبان را حفظ کنیم؟
همراه ساختن مخاطبان از همان ابتدای راه با گفتههایتان خیلی خوب است. اما برای ایراد سخنرانی تأثیرگذار باید این همراهی و درگیری را در ادامه و تا بخش پایانی جلسه حفظ کنید. پس قبل از ورود به بحث اتمام سخنرانی به شکل مؤثر، بد نیست به دو استراتژی کاربردی برای حفظ توجه اولیه مخاطبان اشاره کوتاهی داشته باشیم.
1. مکث کنید!
سخنرانان خوب میدانند کِی، کجا و چطور مکث کنند؟ بعد از اینکه ادعای جسورانهای مطرح کردید، چند ثانیهای مکث کنید. به مخاطبان فرصت دهید تا آنچه را گفتهاید درک کنند. بهطور مشابه، اگر در جایی از صحبتهایتان از چاشنی طنز استفاده میکنید، فرصت خندیدن را از مخاطبان دریغ نکنید. با مکث حسابشده اجازه دهید مخاطب برای چند ثانیه ریلکس باشد. بهطوریکه از همراهی با گفتههایتان جا نمانَد یا بابت از دست دادن یک نکته مهم احساس نگرانی نکند.
ضمناً بعد از پایان یک بخش از سخنرانی و قبل از ورود به بخش بعد نیز حتماً مقداری مکث کنید. اگر عجله در کارتان باشد مخاطب احساس میکند که از گفتههایتان جا مانده است. بنابراین همه چیز را رها کرده و دیگر به آنچه میگویید توجه زیادی نخواهد کرد. در این صورت در ایراد یک سخنرانی تأثیرگذار شکست خوردهاید.
2. از عناصر بصری استفاده کنید!
به نظر میرسد که حتی بهترین مجریان تد تاک هم علیرغم تسلطی که بر اجرا و استفاده از کلمات دارند، در ارائههایشان از عناصر بصری مثل اسلایدهای پاورپوینت استفاده میکنند.
اما واقعاً چرا اینطور است؟ زیرا عناصر بصری به درک بهتر یک ایده و نکات مهم نهفته در آن کمک زیادی به مخاطبان میکنند. این عناصر با درگیر کردن چشمها (و بعضاً گوشهایمان) باعث میشوند تا تمام توجهمان به ارائه و محتوای آن معطوف شود. به این ترتیب احتمال حواسپرتی یا جا ماندن از جریان بحث به حداقل میرسد. علاوه بر این، با استفاده از اسلایدهای مناسب در بخشهای مختلف ارائه میتوانید مخاطبان را بهتر راهنمایی کنید. درنتیجه آنها در طول سخنرانی احساس جا ماندن و سردرگمی نخواهند داشت. پس برای ایراد سخنرانی تأثیرگذار، برای استفاده از عناصر بصری نیز پلن ویژهای داشته باشید.
چطور ارائه را جذاب و بهیادماندنی به پایان برسانیم؟
مثال اول این مطلب را درباره آن شکل ناامیدکنندهی پایان دادن به سخنرانی یادتان هست؟ باور کنید یک شروع و ادامه جذاب، زیبندهی چنین پایان کلیشهای و کسلکنندهای نیست. وقتی ارائه را خوب تمام نکنید، معنایش این است که هر آنچه قبلاً رشته کردهاید، پنبه شده است! اما چگونه سخنرانی را به پایان برسانیم؟ ما سه روش عالی را برای خلق یک پایان باشکوه در سخنرانی تأثیرگذار به شما معرفی میکنیم.
1. مخاطبان را به اقدام کردن دعوت کنید
برای دعوت به اقدام مخاطبان باید در پایان کار قدری ابتکار به خرج دهید. با جملاتی واضح و مستقیم به آنها بگویید که با استفاده از آنچه آموختهاند، دقیقاً چه کاری انجام دهند و چطور از آموختههایشان استفاده کنند؟ برنه براون در ارائهاش این کار را خیلی خوب انجام داده است: «راه دیگری هم وجود دارد و من با معرفی آن شما را ترک میکنم». او سپس توضیح میدهد که مخاطبان چطور میتوانند اصول آسیبپذیری را در شغل و زندگی روزانهشان به کار ببرند؟
تصویری از آینده ترسیم کنید!
اگر مخاطب به توصیه یا پلن شما عمل کند، چه اتفاقی میافتد؟ فرقی نمیکند که چه هدفی را از ایراد سخنرانی تأثیرگذار دنبال میکنید. تغییر دادن کل جامعه یا کمک به بهبود کسبوکار مخاطبان؟ در هر صورت یک روش عالی برای اتمام سخنرانی، ترسیم چشماندازی از آینده با استفاده از کلمات تأثیرگذار است.
وقتی مخاطبان این چشماندازها را در ذهنشان مجسم کنند، آنها را به خاطر میسپارند. مهمتر اینکه این چشمانداز را بهعنوان یک احتمال، باور خواهند کرد. اینگونه بود که مارتین لوتر کینگ، سخنرانی افسانهای «من رؤیایی دارم» را به پایان میرساند. او روزی را به تصویر میکشد که:
همه فرزندان خدا اعم از سیاهپوستان و سفیدپوستان، یهودیان و غیر یهودیان، پروتستانها و کاتولیکها میتوانند دست به دست یکدیگر داده و همراه هم آن آواز مذهبی و قدیمی سیاهان را سر دهند که میگوید: «اینک آزاد، اینک آزاد؛ پروردگار متعال را سپاس؛ ما عاقبت آزادیم…».
فوقالعاده بود نه؟ البته! اما بدانید که ترسیم چشمانداز در پایان سخنرانی شما لزوماً نباید تاریخ جهان را تغییر دهد! پیشنهاد میکنیم به بخشهای پایانی سخنرانی دن پینک درباره چشمانداز تقویت مشاغل و تغییر جهان با دقت گوش دهید.
3. یک مثال متعارض بیاورید!
سر کن رابینسون در تشریح بخش پایانی سخنرانی تأثیرگذار خود در آن تد تاک معروف از تکنیک آوردن مثال متعارض استفاده میکند. او با بیان یک نقلقول تلخ از طرف یک ویروسشناس آمریکایی به نام یوناس سالک میگوید:
«اگر همه حشرات از روی کره زمین ناپدید شوند، زندگی روی زمین طی 50 سال آینده به پایان میرسد. اما اگر قرار بود همه انسانها از روی زمین ناپدید شوند، همه اَشکال زندگی شکوفا میشد».
او سپس خطاب به حضار میگوید که حق با ویروسشناس است. این نقلقول با انتظارات ما از مخلوقی به نام انسان بهعنوان یک نیروی مثبت روی کره زمین در تعارض است. بنابراین عمیقاً به این فکر خواهیم کرد که آیا واقعاً ما انسانها کره زمین را نابود میکنیم؟
نه! سر کن رابینسون ادامه میدهد که اگر استفاده مثبت و سازنده از قدرت تخیل و خلاقیتمان را یاد بگیریم، اینگونه نخواهد بود. او در انتها توصیههای اصلیاش را درباره اصلاح آموزش خلاصهسازی میکند.
استفاده از مثال متناقض ما را از حاشیه امن ذهنی درباره تأثیر مثبتی که بر جهان داشتهایم خارج میسازد. این پایانی قدرتمند برای یک سخنرانی تأثیرگذار است که مطمئناً تا مدتها فحوای آن را به ذهن خواهیم سپرد. شما هم این تکنیک را امتحان کنید!
سخن آخر
خب! چه کسی میتواند ارائهای را که شروع غافلگیرکننده و ادامه خوب و نهایتاً پایان متفاوتی دارد، از یاد ببرد؟ مطمئناً هیچکس! سخنرانی شما نیز باید واجد چنین خصوصیاتی باشد. هدف از نگارش این گفتار آن بود که چند نکته اساسی را درباره شروع، ادامه و پایان سخنرانی تأثیرگذار با شما عزیزان در میان بگذاریم. امیدواریم ضمن لذت بردن از خواندن این مقاله بتوانید از نکات آن به بهترین شکل ممکن در زندگی استفاده کنید.