سخنرانی عمومی جدی و لطیفهگویی چقدر با هم تناسب دارند؟ فردی جدی که وی را از قبل میشناسید، تصور کنید. فردی که همواره در گوشهای مینشیند و نهتنها هرگز مطلب جالب یا بامزهای نمیگوید، بلکه نسبت به چنین مطالبی هیچ هیجانی هم از خودش نشان نمیدهد.حالا فکر کنید همان فرد ناگهان بیاید و به شما بگوید که قصد دارد به یک کمدین حرفهای تبدیل شود! واکنش شما در قبال چنین حرفی چطور است؟ احتمالاً فکر میکنید طرف عقلش را از دست داده! اینطور نیست؟
وقتی در یک سخنرانی عمومی، حرفهایتان را با لطیفهای که از اینترنت یافته یا خواندهاید، آغاز کنید، دقیقاً همین اتفاق در مورد شما میافتد! در این مطلب از سخنوری قصد داریم به این سؤال پاسخ دهیم که اساساً چرا سخنرانیهای عمومی که با لطیفهگویی آغاز میشوند، غالباً به شکست میانجامند و برای پاسخ به این سؤال، چهار دلیل اصلی ارائه میدهیم. البته ناگفته نماند که همواره باید به زمینه و ماهیت سخنرانی عمومی نیز توجه داشت. چهبسا شوخطبعی در سخنرانی عمومی و آغاز سخنرانی با یک لطیفهی خندهدار، بتواند بعضاً تأثیر خوبی روی مخاطبان هم داشته باشد اما در مورد موضوعات جدی و حساس، معمولاً چنین اتفاقی رخ نمیدهد. ضمن اینکه حتی در همان مواردی که لطیفهگویی ایدهی خوبی به نظر میرسد هم باید قبل از مبادرت به این کار، جوانب امر را سنجیده و با احتیاط عمل کرد. باید حواستان باشد از “طنز سخیف” دوری کنید!
-
وابستگی بیشازحد به خود لطیفه
مقدمه در سخنرانی عمومی، اهمیت بسیار زیادی دارد. بنابراین اگر سخنرانی را با یک لطیفهی اینترنتی آغاز کنید و آن لطیفه نتواند حالت مطلوبی را که از ابتدا مدنظر داشتید در مخاطبان ایجاد کند، میتوان گفت که کل فرایند سخنرانیتان از همان نقطه آغاز با شکست مواجه شده است.
مقدمه سخنرانی عمومی باید طوری باشد که مخاطب را درباره اهمیت گفتههایتان قانع کند. او باید مجاب شود که اصلاً چرا باید به حرفهایتان گوش دهد؟ همچنین باید دلیلی به مخاطب ارائه دهد که شما و حرفهایتان، معتبر، قابلاعتماد و قابلباور هستید. اگر مقدمه را با لطیفه یا طنز آغاز کنید، آنگاه احتمالاً آنها دیگر به سخنرانیتان با جدیّت گوش نخواهند داد و اساساً دیگر توجهی به شما نخواهند داشت. پس از آنجا که موفقیتتان در ادامه سخنرانی، تا حد زیادی به نوع لطیفهای که میگویید، وابستگی دارد، بهتر است در این مورد ریسک نکنید. ارزشش را ندارد!
-
مخاطبان شناختی از شما ندارند!
لطیفهها وقتی که شما گویندهی آنها را بشناسید، خیلی بامزهتر هستند! فرض کنید شما مرا بشناسید، وضعیتم را بدانید و میدانید فرزندانم چه کسانی هستند. خب! حالا اگر من لطیفهای در مورد کودک سهسالهام برایتان تعریف کنم، قطعاً میتواند بامزهتر از حالتی باشد که بیاینکه کسی مرا بشناسد، در مقابل جمع بایستم و مستقیماً و بدون هیچ زمینهای این کار (لطیفهگویی) را انجام دهم. آنها مرا نمیشناسند و اصلاً نمیدانند که چه کسی هستم! با شخصیتم آشنایی ندارند و نسبت به فرد یا افرادی هم که در موردشان لطیفه میگویم، کوچکترین شناختی ندارند. بنابراین آنچه میشنوند، احتمالاً از نظرشان چندان بامزه نخواهد بود!
-
چندان موقر به نظر نخواهید رسید!
یکی از ویژگیهایی که با سالها تجربه در سخنرانی عمومی، همیشه روی آن تأکید خاصی دارم، حفظ وقار و متانت است. شروع یک بحث جدی با لطیفهگویی، ممکن است باعث شود که سخنور چندان موقری به نظر نرسید و مخاطبین نتوانند بهعنوان یک سخنران جدی، آنطور که بایدوشاید روی شما و حرفهایتان حساب باز کنند.
-
ارزشی برای آنها خلق نمیکنید!
تعامل در سخنرانی عمومی خصوصاً تعامل ذهنی، اهمیت زیادی دارد. چون شما از طریق تعامل ذهنی بهتر میتوانید پیامتان را به مخاطب منتقل کنید. چرا مخاطبین باید به حرفهایتان گوش دهند؟ چرا باید زحمت توجه به حرفهایتان را به جان بخرند؟ اگر قرار است لطیفه بگویید، دیگر نکته ارزشمندی برای گفتن وجود ندارد. اگر در حال ایراد سخنرانی تجاری هستید، مخاطبانتان ضرورتاً به شنیدن لطیفه نیازی ندارند. آنها ممکن است لطیفهتان را بشنوند و از باقی گفتههایتان صرفنظر کنند زیرا به آنها اطلاعات مفیدی ارائه ندادهاید که به دردشان خورده و برایشان ارزش عملی خلق کرده باشد.
بنابراین به ماهیت و زمینهی سخنرانی عمومی توجه خاصی داشته باشید. اگر محفل، رسمی باشد یا اگر در حال ایراد سخنرانی عمومی در خصوص یک مطلب آموزشی یا تحصیلی هستید و حقیقتاً قصد دارید چیزی به مخاطبانتان ارائه دهید که زندگیشان را بهبود دهد، آنوقت دیگر چه لزومی دارد که حرفهایتان را با طنز و لطیفه آغاز کنید؟
بنابراین، دفعهی بعد که برای ایراد سخنرانی عمومی در مقابل جمع قرار میگیرید، سعی کنید دیگر کار را با جوک و لطیفه شروع نکنید. باور کنید آنقدرها که فکر میکنید، خندهدار و بامزه نیست!
مقالات خواندنی: