متن سخنرانی-فاطمه بامشاد_چرا ایران عقب ماند؟
بسم الله الرحمن الرحیم
اینجانب فاطمه بامشاد سلام و درود میفرستم محضر ارزشمند همه کسانی که این روزها بیش از پیش به توسعه ایران میاندیشند.
چرا ایران عقب ماند؟
سوالی که خوره روح است؛ سوالی بسیار آزاردهنده.
چرا ایران توسعه پیدا نکرد؟ چرا ما چنین هستیم؟ فکر میکنم همه ما دست کم یک بار به صورت جدی به این سوال فکر کردهایم.
این سوال سالهاست که در جان هر ایرانی افتاده و روح او را آزار میدهد. سوالی به عمق دو قرن…
حدود ۲۰۰ سال پیش در جنگی که میان ایران و روس رخ میدهد، ایران شکست میخورد. عباس میرزا به دلیل ناکامی در جنگ و ایستادن در مقابل قوای قدرتمند روسیه از ناپلئون تقاضای کمک میکند. وقتی نماینده فرانسه میآید، قبل از درخواست هر گونه کمک فیزیکی و نظامی و زیرساختی، سوالی تاریخی و عجیب میپرسد؛ عباس میرزا به ژوبر میگوید:
«نمیدانم این قدرتی که شما اروپاییها را بر ما مسلط کرده چیست و موجب ضعف ما و ترقی شما چه؟ شما در قشون جنگیدن و فتح کردن و بکار بردن قوای عقلیه متبحرید و حال آنکه ما در جهل و شغب غوطه ور و به ندرت آتیه را در نظر میگیریم. مگر جمعیت و حاصل خیزی و ثروت مشرق زمین از اروپا کمتر است؟ یا آفتاب که قبل از رسیدن به شما به ما می تابد تأثیرات مفیدش در سر ما کمتر از شماست؟ یا خدایی که مراحمش بر جمیع ذرات عالم یکسان است، خواسته شما را بر ما برتری دهد؟ گمان نمیکنم. اجنبی حرف بزن! بگو من چه
باید بکنم که ایرانیان را هشیار نمایم؟»
زنده یاد دکتر حسین عظیمی آرانی، دکترای رشته اقتصاد توسعه از دانشگاه آکسفورد، داستانی زیبا از یک درخت تعریف میکرد:
«فردی درختی را میبیند که از آن بسیار خوشش میآید. و تمایل پیدا میکند که نمونه این درخت را در حیاط خانه خود داشته باشد، این شخص با دقت به مطالعه ظواهر درخت میپردازد که مثلا چند متر ارتفاع دارد، تنه درخت چه شکلی است و …
پس از این مطالعات برای کاشتن این درخت در حیاط خانه خود، با زحمت زیاد به دنبال این میرود که تنه مشابه تنه این درخت را در جایی پیدا کند. و شاخ و برگ مشابه این درخت را در جایی بیابد. او همه این اجزا را پیدا میکند و به خانه خود میبرد و به هم میچسباند و نهایتا میبیند که تصویری از درخت به دست آمده، اما این درخت، آن درخت نیست.»
این درخت در کشور ما، ایران، همان درخت توسعه است که سالهاست شاخ و برگ آن را دیدهایم اما ریشههای آن را در نیافتهایم.
کشورهایی مثل ما، دیدهاند که کشورهای توسعه یافته، کارخانه و دانشگاه و مدرسه و شهر و خیابان و ساختمان جدید و اتومبیل و راهآهن و فرودگاه و نیروی برق و … دارند، فکر کردهاند که اگر این اجزا را کنار هم آرند، توسعه حاصل خواهد شد.
غافل از اینکه ریشههای یک درخت توسعه تنومند، چیزی جز علم باوری، نظم، مدیریت، دموکراسی، قانونگرایی، آموزش، عدالت، فرهنگ و از این قبیل موارد نیست.
این روزها بیش از هر روز دیگری در جستوجوی روزنهای میان بنبستهاییم. روزنه رهایی از بن بست توسعهنیافتگی چیست؟
- از اجتماعات شروع کنیم و به اجماع برسیم: متخصصان این کشور بیش از هر زمان دیگری باید در مجامعی همچون جشنواره سعدی، دست در دست هم گذارند. به راستی در ایران چند نهاد از نخبگان وجود دارند که با هم به همکاری میپردازند؟
- رخداد را به ابررخداد تبدیل کنیم: وقتی یک نفر سخنرانی میکند و مطلب مینویسد، این میشود یک رخداد اما وقتی ۲۰ نفر در طول ماه همان موضوع را بازنشر میکنند، تحلیل میکنند، تایید میکنند، حتی نقد میکنند، این میشود یک ابررخداد یا جریان رسانهای. ما باید ابررخدادها را رقم بزنیم.
- به دنبال تشکلیابی یا شبکهسازی توسعهخواهان و توسعهاندیشان و توسعهسازان باشیم؛ ایجاد خرده اجماع و همچنین جریانسازی رسانهای نیازمند یک تشکل رسمی یا شبکه غیررسمی است.
و در آخر باور داشته باشیم که میشود این چرخه شوم بسته را شکست. میشود به توسعه دست یافت.
همتی کن این جهان را باز ساز
با نگاهی نو جهانی نو بساز
از توجه شما بی نهایت سپاسگزارم. راهتان روشن.
متن سخنرانی: فاطمه بامشاد
بخش رقابتی: سخنوری
موضوع: چرا ایران عقب ماند؟
مشاور: نازنین ناظم
رییس دوازدهمین جشنواره بین المللی سعدی : دکتر فریبا علومی یزدی
مطالب مرتبط
متن مجری : فاطمه بامشاد همایش ملی جنگلهای بلوط
متن مجری فاطمه بامشاد بزرگداشت روز قلم