بنام نامی حق متعال
و درود بر شما همراهان نیک اندیش
بیش از 8 هزار کتاب اقتصادی و سیاسی که 340 سال گذشته در دنیا چاپ شده، یک حقیقت ثابت را شناسایی نموده،که هر کشوری که پیشرفت کرده، یک اقدام را مبنا قرارد داده و آن بین المللی شدن است.
ما حدود دویست سال است، با یک سوال دست به گریبانیم که چرا غرب و شرق پیش رفت و ما ماندیم و در جا می زنیم؟
ما ملتی هستیم که سوال داریم، اما حال نداریم! حال نداریم به سوالات اساسی خود به شیوه ای اصولی بپردازیم.
ملتی هستیم که سوال مشترک دارد، اما تحلیل مشترک ندارد.
ما شخصیت توسعه نداریم! چرا که در نظام مدیریت کشور غیر خودی را حذف می کنیم و راز رشد و بقا خود را، در سکوت و همراهی و در تئوریزه کردن منویات اصحــاب قـدرت می دانیم.
متاسفانه مدیریت کشور عموماً حالت توصیهای و رفاقتی پیدا کرده، آقایان مملکت داری با سلام و صلوات، شعار و دستور و مماشات نمی شود، باید مجهز به سلاح علم و دانش باشی، باید افراد عالم در اطرافت باشد.
حدود نیم قرن است کشورها سعی میکنند، دیگران را به لحاظ اقتصادی به خود وابسته کنند، تا در رفتار سیاسی و امنیتی آنها تأثیر بگذارند.
اگر اقتصاد کشورهای دیگر را به اقتصاد خود وابسته نکنیم، نمیتوانیم از آنها انتظار رفتار منصفانه و منطقی داشته باشیم.
بله، اولین شرط حکمرانی، ایجاد امنیت اقتصادی، شغلی و مدنی ست.
ما نیاموخته ایم که حکمرانی، امری تخصصی است و لازمه آن دانش است.
نیاموخته ایم، برای آنکه دیگر کشورها به هویت و استقلال ما احترام بگذارند، باید ابتدا در داخل به یکدیگر احترام بگذاریم.
نیاموخته ایم، متفاوت بودن را حق انسانی شهروندانمان بدانیم.
ما نیاموخته ایم، که با خود بزرگ پنداری، خود درست پنداری و خود برتر پنداری، نمی توان به توسعه رسید.
ما نتوانسته ایم، شرایطی را فراهم کنیم که سطح دغدغه این ملت، از قیمت دلار و تخم مرغ و حجاب و قرعهکشی خودور بالاتر بیاید، تا ذهن شان رها شود برای پرداختن به خلق آینده.
استراتژی ناگفته بسیاری از همسایگان ما، بیرون نگه داشتن ایران از جریان فنآوری، دانش و سرمایه است. هدف این است که ایرانِ موجود، فقیر بماند.
یکی از مسائل جدی در حلقه قدرت، کم بودن فوق العادۀ “متخصصین اقتصاد بینالملل” است، آقایان چهارپنجم دستگاه دیپلماسی کشور را باید متخصصین سرمایهگذاری و اقتصادِ بینالملل دربرگیرند، نه کسانی که در حساسترین جایگاه این کشور، توان خواندن نطق انگلیسی از رو را ندارند.
این مردم از دولت و حاکمیت، چیزی جز روابط خارجی معقول، امنیت سرمایهگذاری و رشد و شفافیت نمی خواهند.
علی رغم آنکه فرمول های پیشرفت و توسعه آنقدر روشن است که می توانید به راحتی با گوگل کردن به آن برسید، اما اگر باز هم واقعا نمی دانیدکه برای ارتقای کیفیت زندگی مردمان این سرزمین چه باید کنید، کافیست از یک موسسه بین المللی معتبر درخواست کنید تا وضعیت حال و بیست سال آینده ایران را مورد مطالعه قرار دهند تا درک واقعی از حکمرانی خود در حال و آینده کشور پیدا کنید.
چالش ما این است که سه جهانبینی و تفکر اسلامی، سوسیالیستی و لیبرال موجود در جامعه، قابل اجماع نیست، چرا که هر کدام مبانی و مسیرهای خود را دارند، باید بفهمیم که در راهرو های قدرت نمی توان جهانبینیهای مختلف داشت.
این ضد توسعه است. توسعه در قدم اول نیازمند یک قرارداد اجتماعی واضح است.
مسئله روشن است. مادامی که با دنیا کار نکنیم، سیاست خارجی مان در خدمت اقتصاد و تولید ثروت ملی نباشد و نظم جهانی را نپذیریم، نمی توانیم در انتظار توسعه و پیشرفت باشیم.
به همان اندازه که ندیدن واقعیت های تلخ، احمقانه و کشنده ست، نداشتن امید نیز ابلهانه است.
اما شما مسولین دیگر زمان آن نیست که به ما داروی آرامبخش وعده فرداها را بدهید، بیاید از خودتان انسانیت به یادگار بگذارید.
پروردگارا ما را از جهل سیاست مدارانی که شعار را جایگذین شعور، خودکامگی را جایگذین پاسخ گویی و
ایده لوژی را جانشین کارآمدی ساخته اند، مصون بدار.
و ملت ایران بداندکه ما راهی جز حل مسائل ملی از طریق شبکه سازی و تربیت نسلی توانمند و آینده ساز نداریم، بدانیم که ترسیم از آینده قابل برون سپاری نیست. تصویر از آینده از درون جامعه می جوشد، شکل می گیرد و تا آن روز می بایست پیش نویس طرح ها، برنامه ها و قانون ها را تدوین کنیم تا روزی روزگاری که پنجره فرصتی باز می شود، این تصویر از آینده امکان ظهور پیدا کند.
همگی باید مشق شب خود را بنویسیم، باید ذهن و قلب و تخیل مان را آماده و گرم نگه داریم. باید با هم گفتگو کنیم، باید بگوییم و بنویسیم که ما چه می خواهیم؟ چه سبک زندگی را دوست داریم. دولت و حاکمیت مطلوب ما چگونه است؟ و سپس آن را مطالبه کنیم.
آری ثروت حقیقی ما، آرزو و جاه طلبی مرمان ماست.
من اعتقاد راسخ دارم به نسل جوان، نسلی هوشیار، اطاعات گریز، غیر مقلد و جسور و چه ظرفیتی بالاتر از این نسل برای ساختن آینده ایران سرافراز به شرط آنکه توانایی بکارگیری این ظرفیت را داشته باشیم.
من به کارفرینان وطن پرست این سرزمین امیدوارم، چرا که ایمان دارم آینده این کشور را کسانی می سازند که امید در دلشان زنده ست.
سخنران: مهدی سرافراز
بخش رقابتی: بیست سخنران برتر
استان و شهر: تهران
موضوع: الفبای مدیریت یک کشور
تهران -فروردین ماه ۱۴۰۳
رئیس سیزدهمین جشنواره ملی سعدی: دکتر فریبا علومی یزدی
مطالب مرتبط
متن سخنرانی : مهدی سرافراز-صدای ملت
متن مجری : الهه ملاشاهی-بحران در سیستان