بسم الله الرحمن الرحیم
مبینا مرادی هستم از هرمزگان میهمان نگاه های مهربانتان و سلامی دارم به گرما ی خورشید و به لطافت صبح سپید به افق بی انتهای اقیانوس نگاهتان و به امواج نگاهتان؛
می خواهم براتون یک غصه ی واقعی روایت کنم مادر بزرگم یاهمون بی بی بندرعباسی و دلش به وسعت خلیج تا ابد فارسه اما این دل دریاییش گاهی باعث ابری شدن هوای چشماش می شه همه ی فکرش پیش دایی مجید و دایی عباسه من اونارو ندیدم اما همیشه قاب عکسشون توی دستای بی بی هروقت بندرعباس خونه ی بی بی دعوتیم همیشه دوتابشقاب و قاشق و چنگال ولیوان اضافه سر سفره هست می گه واسه مجید و عباسمه. بی بی اخلاقای خاصی داره از بعضی غذا ها و رنگ ها و مکان ها بد جوری دلش می گیره تا جایی که اشکش جاری می شه و نفسش بند میاد مادرم برامون تعریف کرد یک روز دایی مجید اومد خونه و مادربزرگ هم مثل همیشه واسش پلو ماهی درست کرد دایی مجید بعد از اینکه نمازش رو خوند بسم الله گفت وتا می خواست شروع کنه یک دفعه حرفی زد که بی بی ناراحت شد حتما باخودتون میگین چی گفت! دایی مجید به شوخی به بی بی میگه عزیز اونم می گه جانم می گه عزیز امرو ز من پلو ماهی می خورم و فرداهم ماهی ها من رو می خورند بی بی ناراحت می شه که این چه حرفیه سرسفره زدی.خلاصه تا اینکه زمان جنگ یک روز عملیات می شه که دایی مجید هم توی همون عملیات شرکت می کنه و اتفاقا توی رود خونه ی اروند میفته و شهید می شه دوستاش و هم رزماش گفتن ماهی ها خوردنش و این خبر رو به بی بی دادن الان بی بی 30ساله لب به ماهی نمیزنه اون هنوز میگه مجیدم میاد مادرم برامون می گفت بی بی بعد از چند سال کم کم داشت آروم می شد که خبر دادن بهش پرواز655 ایران ایر با 290سرنشین یا حضرت عباس چی شد ناوگان جنگی آمریکا زد هواپیمای مسافر بری ایرباس رو بی بی هم دوباره سر سجاده روبه خدا اشک و آه و التماس بچه ها تو اون پرواز شصت و شش کودک و چقدر زن و مرد بیگناه پرپر شدن اتفاقا دایی عباس،دایی مجید هم تو اون پرواز بود بی بی میگه:بچه ها مو مثل حضرت موسی به آب دادم ویک روزی هم مثل حضرت یونس از دل رودخانه و دریا میگیرمشون،داستان آب و ماهی واسه بی بی تمومی ندارد که ندارد بی بی الان مادر دوتا شهیده که به هردوشونم افتخار میکنه پس یادمون نره این خلیج فارس و این مرز وطن به آسانی پر گهر نشد شما راه را به مانشان دادید به لطف خدا که پا جای پاتون بزاریم بیایم برای دل دریایی مادران چشم انتظار مثل مادربزرگم دعاکنیم تا به وسعت اقیانوس آرام،آرام بگیرد دوستتون دارم مدید، التماس دعای شدید، فداتون غم نبینه دلاتون،شقایق قلبتون به سرخی شفق،قُل اٌعُوذُ بِربِّ اُلفَلَقِ،تا درودی دیگر خدانگهدارتون یاحق
متن مجری مبینا مرادی
بخش رقابتی :جوان
کد متن : 15
دهمین جشنواره مجریان و سخن.ران ایران – جشنواره سعدی
رییس دهمین جشنواره ملی سعدی : دکتر فریبا علومی یزدی
صفحه اینستاگرام مدرسه سخن